تعاريف:
اصول اخلاقي: اصولي كه بر رفتار فرد يا گروهي از افراد حاكم است.
اخلاقيات: به استانداردهايي گويند كه فرد يا گروهي از افراد پيرامون آنچه خوب و بد يا درست و نادرست است قبول دارند.
هنجارهاي اخلاقي: به مجموعه اي از عبارات كلي و قوانين گويند كه پيرامون اخلاقيات شكل گرفته اند. براي مثال: "همواره حقيقت را بگو"
ارزشهاي اخلاقي: به عباراتي گويند كه يك صفت اخلاقي يا ويژگيهاي يك صفت را توصيف مي كنند. براي مثال: "صداقت خوب است و بي عدالتي بد"
تئوري هاي كانت در ارتباط با اصول اخلاقي:
1. يك عمل در يك شرايط خاص، زماني از لحاظ اخلاقي درست است كه فرد فكر كند همه در آن شرايط، آن عمل را انجام مي دهند.
2. انسان همواره بايد به گونه اي انساني رفتار كند چه در مورد خود و چه در مورد ديگران و هيچگاه نبايد ديگران را به چشم وسيله بنگرد (عملي از لحاظ اخلاقي صحيح است كه فرد براي انجام آن از ديگران تنها براي پيشبرد اهدافش استفاده نكند بلكه بر توانايي ديگران براي انتخاب آزادانه احترام بگذارد)
ماهيت اصول اخلاقي تجارت:
اصول اخلاقي تجارت نه تنها تجزيه و تحليل هنجارهاي اخلاقي و ارزشهاي اخلاقي را به عهده دارد بلكه تلاش مي كند نتايج حاصله از اين تجزيه و تحليل را در مؤسسات، معاملات و فعاليتهاي تجاري اجرا نمايد.
3 نوع پرسش در حوزه اصول اخلاقي تجارت مطرح مي شوند:
1. پرسشهاي سيستماتيك: به سؤالات اخلاقي گويند كه حول محور سيستمهاي اقتصادي، سياسي، حقوقي و اجتماعي كه مؤسسات تجاري درون آنها فعاليت مي كنند مطرح مي شود.
2. پرسشهاي شركتي: به مجموعه اي از سؤالات اخلاقي گويند كه پيرامون يك شركت مطرح مي شوند.
3. مسائل فردي: سؤالات اخلاقي هستند كه پيرامون يك فرد يا مجموعه اي از افراد يك شركت مطرح مي شوند
اصول اخلاقي تجارت مبتني بر چهار اصل مي باشند:
1. سودمندگرايي
2. حقوق و وظايف
3. عدالت
4. جانبداري و توجه اخلاقي: مي بايست به نيازها، ارزشها، اميال و منافع افرادي كه با آنها در تعامل هستيم توجه كنيم.
سودمند گرايي:
اين توري بيان مي دارد كه معيار سنجش همه چيز حداكثر مزايا و هزينه هايي است كه براي جامعه در بر دارد.
بسياري از تحليل گران معتقدند كه بهترين راه براي سنجش ويژگيهاي اخلاقي يك تصميم تجاري، تجزيه و تحليل سودمندگرايي آن است.
بر اساس اين تئوري، اگر همه از يك قانون اخلاقي پيروي كنند و آن قانون بيشترين سودمندي را ايجاد كند به آن يك "قانون اخلاقي صحيح" گويند.
حقوق و وظايف در يك قرارداد تجاري:
حقوق و وظايفي هستند كه بر اساس يك قرارداد ميان طرفين ايجاد مي شود.
نشانه هاي حقوق و وظايف در يك قرارداد عبارتند از:
• بر اساس قرارداد، وظايفي را براي يك فرد يا گروهي از افراد نسبت به فرد يا افراد ديگر ايجاد مي كند
• بر اثر يك معامله مشخص ميان افراد مشخص شكل مي گيرند.
• وابسته به قوانيني هستند كه حقوق و وظايف طرفين قرارداد را تعريف مي كنند.
قوانين اخلاقي كه مي بايست در يك قرارداد تجاري رعايت شوند عبارتند از:
1. طرفين قرارداد مي بايست از تمامي مفاد قرارداد آگاهي كامل داشته باشند
2. طرفين قرارداد نبايد به عمد شرايط قرارداد را نامناسب جلوه دهند.
3. هيچ يك از طرفين قرارداد نبايد از روي تهديد يا اجبار، قرارداد را امضا كرده باشد.
4. قرارداد نبايد به گونه اي باشد كه طرفين قرارداد را به فعاليتهاي غير اخلاقي وادار نمايد.
دامنه اصول اخلاقي تجارت:
• مسئوليت اجتماعي شركت (CSR): حقوق و وظايف شركت و جامعه را نبست به هم مورد بررسي قرار مي دهد
• مسئوليت معتمد: حقوق و وظايف اخلاقي شركت و سهامداران را نسبت به هم مسئوليت معتمد گويند
• اصول مرتبط با روابط ميان شركتها
• اصول مديريت شركتها
• تأثيرات سياسي شركتها
اصول اخلاقي و حوزه هاي مختلف تجارت:
مسائل اخلاقي در امور مالي:
• دستكاري در حسابها، مديريت درآمدها، سوء استفاده از تجزيه و تحليل مالي
• سوء استفاده از اطلاعات محرمانه پيرامون سهام شركت، كلاهبرداري در اوراق بهادر، قمار و شرط بندي روي سهام، دستكاري بازارهاي مالي
• پرداخت حقوق بيش از حد به مديران ارشد
• رشوه
• پرسنل يك شركت تنها موظفند اهداف مالي شركت خود را دنبال كنند و نبايد انرژي خود و منابع شركتشان را صرف فعاليتي نمايند كه اصول اخلاقي را دنبال مي كند.
• هدف اصلي يك شركت تنها آن است كه سود سهامداران را به حداكثر برساند، پس هر عملي در جهت علاقه و حقوق ديگران، يك عمل غير اخلاقي براي آن شركت محسوب مي شود.
مسائل اخلاقي در مديريت منابع انساني:
به مسائلي گويند كه در روابط ميان كارفرما-كارمند پديد مي آيند مانند حقوق و وظايف كارفرما و كارمند نسبت به يكديگر. برخي از مسائل اخلاقي در اين حوزه عبارتند از:
• تبعيض در سن، معلوليت، وزن و زيبايي
• اطاعت بي چون و چرا از دستورات كارفرما: بر اساس يك ديدگاه سنتي، كارمند موظف است هر آنچه دلخواه كارفرما است را انجام دهد
• مسائل مربوط به نماينده كارمندان و دموكراسي كردن محيط كار، مانند انحلال اتحاديه، شكستن اعتصابات
• مسائل مربوط به حريم شخصي كارمندان در محيط كار، مانند كنترل محيط كار، گرفتن تست اعتياد از كارمندان
• مسائل مربوط به حريم شخصي كارفرما: خبر رساني به مدير كل در مورد فعاليتهاي يك مدير
• مسائل مربوط به رعايت انصاف در قرارداد استخدامي و توازن قدرت ميان كارفرما و كارمند، مانند بردگي، قوانين استخدامي ناعادلانه
تمامي موارد فوق الذكر را مي توان در جذب و تعديل نيرو نيز مشاهده نمود. يك انسان را نمي توان به خاطر سن، جنسيت، نژاد يا هر عامل نژادپرستانه اي استخدام كرد يا اخراج نمود.
مسائل اخلاقي در بازاريابي و فروش:
بازاريابي – كه علمي فراتر از ارائه اطلاعات پيرامون يك محصول است – مي تواند ارزشها و رفتار ما را منحرف نمايد. اين انحراف تا حدي قابل قبول جامعه است، اما خط قرمز اصول اخلاقي را از كجا بايد كشيد؟ اصول اخلاقي بازاريابي در ارتباط نزديكي با اصول اخلاقي رسانه اي است زيرا، يكي از ابزار مهم بازاريابي، رسانه ها هستند.
برخي از مسائل اخلاقي كه در بازاريابي پديد مي آيند عبارتند از:
• قيمت گذاري: تثبيت قيمت، قيمت متغير، بالا بردن قيمت يك كالا و متعاقباً كاهش تدريجي آن براي توسعه فروش (price skimming)
• فعاليتهاي غير رقابتي: استفاده از تاكتيكهاي قيمت گذاري براي تغيير زنجيره "وفاداري و عرضه"
• استراتژيهاي بازاريابي، مانند عدم اطلاع رساني در مورد مضرات يك محصول براي محيط زيست، دروغ گويي در مورد قيمت يك كالا، بازي كردن نقش يك مشتري براي متقاعد كردن مشتريان ديگر، سوء استفاده از ايميل براي بازاريابي، اسپم در ايميل، شركتهاي هرمي، از رده خارج كردن يك محصول جديد
• محتواي تبليغات، مانند پيامهاي عصبي كننده و تحريك آميز، مضر خواندن يك محصول ديگر
• سوء استفاده از اصول اخلاقي تجارت تحت نام ابزار بازاريابي
مسائل اخلاقي در توليد:
اين بخش از اصول اخلاقي تجارت، يك شركت را موظف مي كند كه مضر نبودن يك كالا را تضمين نمايد. نمونه هايي از مسائل اخلاقي در توليد:
• كالاها و خدمات معيوب، اعتيادآور و خطرناك، براي مثال: تنباكو، الكل، مواد شيميايي، اسلحه
• تعامل اخلاقي يك شركت با محيط زيست، مانند آلودگي، معامله آلاينده هاي كربني
• مسائل اخلاقي مرتبط با فن آوري هاي جديد، مانند مواد غذايي كه از لحاظ ژنتيكي تغيير يافته اند، تشعشعات مضر گوشي هاي همراه
• مسائل اخلاقي مرتبط با آزمايش يك محصول از جمله آزمايش يك محصول روي حيوانات، استفاده از اقشار محروم جامعه بعنوان آزمايش شونده
مسائل اخلاقي در مالكيت معنوي، دانش و مهارت:
ارزش دانش و مهارت بر همگان واضح و مبرهن است اما مالكيت معنوي آنها مسئله ساده اي نيست زيرا براحتي نمي توان تشخيص داد كه حق چه كسي از يك ايده يا دانش بيشتر است. حق شركتي كه پرسنل را آموزش مي دهد يا حق خود پرسنل؟ كشوري كه يك گياه در آن مي رويد يا شركتي كه آن گياه را يافته و از آن در مصارف پزشكي استفاده مي كند؟ در نتيجه مسائل اخلاقي پيرامون مالكيت معنوي نيز شكل گرفته اند:
• نقض حق ثبت اختراع، نقض copyright، نقض يك نام تجاري
• سوء استفاده از مالكيت معنوي براي تخريب رقابت، سوء استفاده از حق ثبت اختراع، سوء استفاده از قانون copyright
• جذب كارمندان شركت رقيب براي سوء استفاده از دانش و مهارت آنها
• استخدام توانمندترين افراد تنها براي آنكه جذب شركتهاي رقيب نشوند
• ثبت كالايي كه در آن از گياهاني استفاده مي شود كه طي ساليان متمادي توسط كشاورزان فقير كشت شده اند (biopiracy)
• مسائل اخلاقي در تكنولوژي: كامپيوتر و اينترنت از مهمترين اختراعات در قرن بيست و يكم هستند. مسائل اخلاقي بسياري حول اين دو اختراع پديد آمده است از جمله: دسترسي به اطلاعاتي كه موجب داده كاوي، كنترل محيط كار و نقض حريم شخصي شده اند.
مسائل اخلاقي در تجارت بين الملل:
با وجود آنكه اصول اخلاقي تجارت در دهه 70 مطرح شد اما اصول اخلاقي تجارت بين الملل در اواخر دهه 90 بعلت توسعه بين المللي در آن دهه شكل گرفت و مسائل نظري از قبيل نسبيت فرهنگي ارزشهاي اخلاقي از اهميت بيشتري برخوردار شدند.
مسائل اخلاقي تجارت زماني بوجود مي آيند كه شركتها مي بايست از چندين معيار فرهنگي و قانوني كه گاهاً در تناقض باهم هستند پيروي كنند از جمله مسائلي كه براي شركتهاي بين المللي پديد مي آيند. آيا يك شركت بين المللي بايد از قوانين شركت خود تبعيت كند و يا از قوانين سهل تر كشور در حال توسعه اي كه در آن فعاليت مي كنند پيروي نمايد؟ براي مثال، آمريكا شركتها را از پرداخت رشوه چه در داخل و چه در خارج كشور منع مي كند اما در برخي از كشورها، پرداخت رشوه عملي عرف و قابل قبول در داد و ستد مي باشد. مثالهاي مشابه ديگري نيز وجود دارد. براي نمونه تفاوت قوانين در كشورهاي مختلف پيرامون استفاده از كودكان در بازار كار، ايمني كارمندان، ساعات كاري، دستمزدها، تبعيضات و قانون حفاظت از محيط زيست
برخي از اصول و مسائل اخلاقي در اين حوزه عبارتند از:
• تحقيق پيرامون ارزشهاي جهاني بعنوان مبنايي براي رفتار تجاري بين المللي
• مقايسه عرفهاي اخلاقي تجارت در كشورهاي مختلف
• مسائل اخلاقي مرتبط با معاملات تجاري بين المللي، مانند biopiracy در صنعت پزشكي، تجارت ناعادلانه، قيمت گذاري نامناسب حواله
• تغيير استانداردهاي جهاني: استفاده از كودكان در بازار كار
• سوء استفاده شركتهاي بين المللي از تفاوتهاي بين المللي:
o شركتهاي بين المللي مي توانند بخشي از فعاليتهاي خود را به كشور ديگري منتقل كنند تا از كنترلهاي اجتماعي يك كشور بگريزند.
o شركتهاي بين المللي مي توانند مواد خام، كالاها و سرمايه خود را از يك كشور به كشور ديگر منتقل كنند تا از ماليات و تعهدات مالي خود فرار كنند.
• اجازه تجارت بين الملل در شرايط نادرست
• Dumping: صدور كالا به كشور ديگر و فروش آن با بهاي كمتر از قيمت عادي به منظور فلج ساختن صنايع داخلي كشور
مسائل اخلاقي در سيستمهاي اقتصادي:
در اين حوزه، اصول اخلاقي در اقتصاد سياسي، فلسفه سياست و درستي يا نادرستي سيستمهاي مختلف در توزيع منافع اقتصادي مطرح مي شود.
منافع مخالف و اصول اخلاقي تجارت:
اصول اخلاقي تجارت را مي توان از ابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار داد: از ديد كارمند، شركت تجاري يا جامعه.
مسئله اينجاست كه غالباً ميان منافع دو گروه تناقضاتي شكل مي گيرد و برآوردن منافع يك گروه، زيان ديگري را در بر دارد. براي مثال: يك عمل خاص مي تواند براي يك كارمند مفيد باشد اما از ديد كلان، براي شركت يا جامعه مضراتي را ايجاد كند يا بالعكس
سياست شركتها پيرامون اصول اخلاقي:
سياستها و شدت عمل شركتها پيرامون اصول اخلاقي در چندين شكل ديده مي شود:
1. نصيحت ساده
2. صحبتهاي كلي پيرامون اصول اخلاقي
3. سياستهاي تفصيلي: از پرسنل خواسته مي شود كه انتظارات شركت در خصوص رعايت اصول اخلاقي را بشناسند و در كنترل مسائل اخلاقي كه ممكن است درحين كار پيش آيند همكاري كنند و با استفاده از اين روش، هوشياري اخلاقي، هماهنگي كاري و اجتناب از فجايع اخلاقي افزايش مي يابند.
4. سمينارهاي "اخلاق در تجارت": سياستهاي اخلاقي شركت، case study و الزامات اخلاقي شركت در اين سمينارها به بحث و گفتگو گذاشته مي شوند.
5. موافقت نامه اخلاقي: پرسنل متعهد مي شوند كه از قوانين اخلاقي شركت تبعيت كنند
6. بررسي عوامل محيطي: عواملي كه منتج به رفتارهاي غير اخلاقي مي شوند مورد ارزيابي قرار مي گيرند. يك محيط رقابتي مي تواند رفتارهاي غير اخلاقي بوجود آورد. دروغگويي عملي قابل انتظار در داد و ستد است.
7. قضاوت شخصي: تمامي پرسنل از سياستهاي اخلاقي پيروي نمي كنند. به همين دليل از آنها خواسته مي شود كه به وجدان خود در تعيين درستي يا نادرستي يك رفتار رجوع كنند.
براي آنكه سياست اخلاقي يك شركت به نتيجه برسد مي بايست:
1. مديران ارشد از آن حمايت كنند
2. بصورت شفاهي و كتبي تشريح شود
3. اجرايي باشد: كارمندان آن را درك كنند و به آن عمل نمايند.
4. مديران به اجراي آن نظارت داشته باشند
5. عواقب عدم رعايت آن به روشني بيان شود
6. تبعيضات جنسي در آن ديده نشود
مأمور اجراي اصول اخلاقي:
اين شغل در اواسط دهه 80 به دليل كلاهبرداري، فساد و سوء استفاده در صنايع دفاعي آمريكا بوجود آمد. همينك "مركز اصول اخلاقي تجارت" در آمريكا تلاش مي كند اصول اخلاقي تجارت را نهادينه و بهينه نمايد. اين مركز در حال حاضر 1100 عضو در داخل آمريكا دارد.
رسوايي هاي متعدد در شركتهاي بزرگ (Enron، World cam، Tyco) ميان سالهاي 2001 تا 2004، شركتهاي متوسط و كوچك را نيز بر آن ساخت كه از مأمور اجراي اصول اخلاقي استفاده كنند.
وظايف مأمور اجراي اصول اخلاقي عبارتند از:
• ارزيابي تأثير اخلاقي فعاليتهاي شركت
• ارائه پيشنهادات در زمينه سياستهاي اخلاقي شركت
• انتشار سياستهاي اخلاقي در شركت
• جلوگيري از فعاليتهاي غير اخلاقي و غير قانوني در شركت
اجراي اصول اخلاقي در شركت تنها به سياستهاي يك شركت بستگي ندارد بلكه به تربيت اخلاقي پرسنل، محيط تجاري رقابتي و نهادهاي اجتماعي كه بر روي يك كارمند تأثير مستقيم دارند نيز وابسته است.
اصول اخلاقي تجارت در ژورنالها و دانشگاه ها:
همينك 16 ژورنال بطور تخصصي در زمينه اصول اخلاقي تجارت به چاپ مي رسند، از جمله:
1. Journal of business ethics
2. Business ethics quarterly
مؤسسه تجارت بين الملل، يك سازمان بين المللي غير انتفاعي است كه در 217 كشور دنيا نمايندگي دارد. اساسنامه توسعه تجارت (CBD) كه استانداردهاي اخلاقي تجارت را تعيين مي كند توسط اين مؤسسه تهيه مي شود.
اين اساسنامه در دانشگاه هاي Harvard، MIT و Fulbright تدريس مي شود و مبناي رشته "توسعه تجارت براساس اصول اخلاقي تجارت" مي باشد.
ديدگاه هاي ديني و فرهنگي پيرامون اصول اخلاقي تجارت:
مي توان از ديدگاه هاي ديني در تعيين استانداردهاي اخلاقي تجارت استفاده نمود. در آسيا و بالاخص در خاورميانه، ديدگاه هاي ديني و فرهنگي تأثير بسزايي بر اخلاق و ارزشهاي تجاري دارند. براي مثال:
• بانكداري اسلامي كه بهره وام را نامشروع مي داند
• عدم تأييد "انگيزه سود جويي" توسط كنفوسيوس
• سوگندنامه كويكر پيرامون معامله منصفانه
نتيجه گيري:
• اصول اخلاقي مي بايست بر فعاليتهاي ارادي انسان حاكم باشد و از طرفي تجارت يك فعاليت ارادي است. بنابراين اصول اخلاقي بايد بر فعاليتهاي تجاري انسان نيز حاكم باشد.
• برخي تصور مي كنند براي رعايت اصول اخلاقي تجارت كافي است كه از قانون پيروي كنند. اين تصور غلط است زيرا تعهد اخلاقي براي رعايت قانون تا زماني وجود دارد كه قانون مستلزم رفتارهاي ناعادلانه نشود.
• عدم رعايت اصول اخلاقي مي تواند منافع كوتاه مدتي را براي شركتها ايجاد كند اما با گذر زمان، رفتارهاي ناپسند، به منافع مالي شركت ضربه وارد مي كنند.
• هدف نهايي اصول اخلاقي آن است كه مجموعه اي از استانداردهاي اخلاقي را پديد آورد كه حفظ و بكارگيري آنها منطقي باشد.